Rozita's tales

دلنوشته

Rozita's tales

دلنوشته

پاک کردن آرزوهام

راستش جریان زندگیم جوری بوده که انگار هرتصمیمی گرفتم طوفان شده و جریان باد منو به اینطرف و اونطرف وزیده ....

داشتم راهی که دوست داشتمو میرفتم 

اما مجبور شدم یه راه دیگه خلاف جهت ارزوهام حرکت کنم  

میدونم

میدونم شاید حتی هیچکس نوشته هامو نخونه. 

ولی واقعا خسته ام. 

ای کاش حداقل خدا حرفامو می شنید. 



خیلی خسته ام خدا. 


ادامه نده ...تمومش کن. 

واقعا نیاز دارم. اروم بشم. ...

برگشت

أو را میگویم ...

همانی که مرا بیمار کرد ...

همانی که یک روز به راحتی به من پشت کرد و رفت 

همانی که یک روز به خاطر دیگری ،منرا کشت و رفت 

آری. همان أو ،را میگویم. 

همانی که إحساسم را ندید. همانی که حالم را خراب کرد و منرا کشت ...بلی همان أو را میگویم. . . 

یک روز به من گفت میرود ...

خیلی ارام رفتار کردو گفت :فقط یه مدته کوتاه با همیم ...

و رفت و رفت ...

چقدر زود میگذرد ...

چقدر راحت ما آدمها  دل میشکنیم. 

و چقدر راحت خطاهایمان را فراموش میکنیم. 




این دلی که میشکند 


خورد میشود ...

صدای شکسته شدنش همان صدای گریه  است ...

دیر آمدی...

دیر...

سرد شده ام 

بی احساس  

خسته از احساس 

و عاشقه تنهاییم شده ام. 

خودم را پیدا کرده ام 




زمان میگذرد قدر لحظه هایمان را بدانیم    



نمیتوان به عقب برگشت اما می توأن آینده و زمانه حال را خوب رقم زد. 

با هم مهربون باشیم ❤️

تولدم مبارک.

تولدم مبارک

با خودمون صادق باشیم

١:تاحالا حرفی بوده که کسی بهتون بزنه و شمارو نابود کرده باشه از درد و غم و غصه ؟!اگه اره  حرفشو بنویسین 

٢:تاحالا کاری کردین  با کسی یا حرفی زدین به کسی که نابودش کرده باشین از لحاظ إحساسی ؟کارتون یا حرفتونو بنویسین 

٣:تاحالا خیانت کردین ؟!اکه اره ،چرا 

٤:تاحالا حرفی توی دلتون بوده که هیچوقت نتونسته باشین بزنین ؟!

٥:تاحالا احساس کردین از راه دور عاشقه کسی هستین و بترسین جلو برید؟!  

٦:تاحالا خیانت دیدین ؟! بخشیدین ؟!تا فراموش کردین و گذشت کردین ؟! 

٧:تاحالا شده کسیو دوست داشته باشین  أما اون آدم دوستون نداشته باشه ؟! اسمشو کامنت کنین 

٨:تاحالا دروغه خیلی  بزرگ گفتین ؟!اگه اره. علتش چی بوده. 

ازتون میخوام یکبار با خودمون رو راست باشیم و صادقانه حرف بزنیم ...لطفا.